هفته هیچ چیز و همه چیز

امروز تقریبا 8 روز از iui شدنم برای بار دوم میگذره.

تو هفته دوم بعد از iui هستم به این هفته میگن هفته همه چیز و هیچ چیز . چون اگه قرار باشه نی نی وجود داشته باشه این هفته هفته مهمی برای تشکیل شدن صحیح و چسبیدن به بدن در جای مناسب و سالم بودنش هست و اگر قرار به نبودنش باشه آخر هفته معلوم میشه . همزمان با موعد پریود.

2 هفته هست که خونه هستم و سر کار نرفتم.

بیشتر وقتها دراز کش هستم و در حال استراحت 2 هفته غیبت از محل کار ارزش بچه دار شدن رو داره.

نمیتونم ریسک سرکار رفتن رو بکنم چون این حس که ممکنه به خاطر کار کردن با امواج الکترومغناطیس به نی نی صدمه برسه عذابم میده.

از دیروز این حس رو دارم که مادر شدم هرچند برای نتیجه گرفتن زوده ولی این بار خیلی امیدوارم . نمونه همسرم فوق العاده بود و خودم هم شرایط خوبی داشتم.

36 ساعت بعد از تزریق hcg به مرکز درمانی رفتیم و بعد از سونو دکتر گفت روز خیلی خوبی برای iui هست.

حین تزریق نمونه با تسبیح همش صلوات میفرستادم.

همزمان با من 6 نفر دیگه اومده بودند برای iui . 

خیلی ناراحت کننده هست که اینقدر شانس نازایی بالا  رفته.

یکی از خانومهایی که همزمان با من iui میکرد کنارم خوابیده بود.

دائم میخندید و خیلی مثبت بود خوب حق هم داشت میگفت قبلا تو مرکز رویان 3 بار iui کرده بود ولی فولیکولهاش به سختی به 14 میلیمتر میرسید ولی تو این مرکز با اولین iui مادر شده بود . خودش هم دوقلو . میگفت فولیکولم خوب رشد کرد و همه چیز خوب بود ولی رفتم مسافرت و به لک بینی افتادم . تا خودم رو برسونم مرکز  متاسفانه بچه ها افتادن .

برای بار دوم تو مرکز ناباروری بیمارستان جامع زنان و بار پنجم داشت iui میکرد .

دعای معراج میخوند .

خیلی اروم بود . حس خوبی بهم داد . امیدوارم این ماه مامان بشه . 

خدایا همه منتظر ها رو به ارزوشون برسون .

کسی رو چشم به راه نزار خدا جونم.