سنگینی بی باری

خوشحالی

روز دهم سیکل iui رفتم سونو خدا روشکر یه فولیکول 12 میلیمتری سمت راست دارم خیلی خوشحالم خدایا شکرت بازهم بهم امپول hmg داد 2 تا دیگه که امروز و فردا باید بزنم خیلی خوشحالم که کیست نشده
6 آذر 1392

Hmg و پروسه تزریق

  از شب سوم 2 تا کلومیفن رو شروع کردم به خوردن تا روز هفتم که کلومیفن ها تموم شد و فرداش یه امپول hmg زدم . این امپول رو باید فقط از ساعت 4 تا 6 بعد از ظهر  تزریق کنیم. اون روز صبح رفتم سرکار طبق برنامه ریزی ، ساعت 5 که از شرکت تعطیل میشدم مستقیم به سمت بیمارستان کسری میرفتم که 5 دقیقه بیشتر با شرکت فاصله نداره. خلاصه ساعت 5 بعد از ظهر رفتم بیمارستان و بخش تزریقات . خانوم پرستار پرسید پزشکای خومون امپول رو نوشتن؟؟؟ گفتم نــــــــــــــــــــــــــه گفتن پس نمیزنیم . چرا؟؟ قانونه بیمارستانه ظاهرا تا به پزشکای بیمارستان پول ندیم تزریق هم انجام نمیشه .وای توی اون ساعت از روز ترافیک وحشتناک بود . نگران پرسیدم پس من کجا بر...
6 آذر 1392

شروع سیکل iui

دوره جدید زمانی شروع شد که خونریزی شدید داشتم.معمولا دوره های من 4 یا 5 روز اول لک هست و روز به روز بیشتر میشه تا اینکه وصل میشه به روز 4 یا 5 که خونریزی شدید میشه .تا 3 روز دوره صبر کردم تا دیئاره رحم کاملا بریزه . ایندفعه فقط برای مشخص شدن کیست میرفتم دکتر . وارد اطاق سونو شدم دکترم خودش سونو کرد و گفت همه جیز خوبه . راضی هستم کیست نداری اندومترت هم ریزش کرده خدا رو شکر حالا برات دارو مینویسم. عجیب بود من همیشه تو پروسه اول درمان رفوزه میشدم . انتظار همه چیز رو داشتم غیر از خوب بودن و شروع سیکل iui . خدا رو شکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر  
6 آذر 1392

کیست تخمدان

روزی که برای عمل جراحی وقت دکتر میگرفتم ، دکتر بهم گفت تاریخ عمل برای زمانی باید باشه که حتما بلافاصله بعدش بیایی برای iui بنابراین 2 هفته بعد از کورتاژ برای شروع پروسه درمان رفتم بیمارستان . روز 3 دوره بودم که رفتم بیمارستان . سونوگرافی خوب بود فقط این دفعه یه کیست 2 سانتی تو تخمدان سمت راست داشتم که مجبور به مصرف قرص ضد بارداری LD شدم برای یک ماه. قبلا که هنوز ازدواج نکرده بودم کیست داشتم . ولی خیلی وقت بود که کیست نداشتم الان بعد از این همه مدت باز هم باید قرص ضد بارداری استفاده میکردم . معمولا برام عوارضی نداشت چند روز اول استفاده کردم بد نبود عوارض معمولی مثل حالت تهوع و باد کردن دست و پا و لکه بینی شدید داشتم ولی چند روز دیگه که گذشت...
6 آذر 1392

هیستروسکوپی و کورتاژ تشخیصی

بلاخره روز 15 مهرماه رسید صبح زود همسرم برای امضای فرم مربوط به موافقت عمل بیمارستان اومد و چون کار داشت مجبور شد بره.از شب قبل من چیزی نخورده بودم باید با شکم خالی میرفتم اطاق عمل و تا 6 ساعت هم غذا نمی خوردم. مامانم بنده خدا اومد که من تنها نباشم . متاسفانه زمان عمل از ساعت 8 به ساعت 11 منتقل شد چون تو ازمایش ها آنزیم های کبدی مشکل داشتن بنابراین ازمایش مجددا تکرار شد و این باعث شد که عمل به تاخیر بیفته . هرچند بازهم کبدم مشکل دار بود. تو این فاصله تخت سمت راستی مرخص شد و تخت سمت چپی رفت اطاق عمل. قبل از عمل میخواست دکتر رو ببینه و قانعش کنه که با بی حسی موضعی عملش کنند چون سال پیش یکی از اقوامش تو یکی از کلینیکهای مشهور تهران زیر عمل ...
6 آذر 1392

بستری شدن تو بیمارستان

این دفعه دیگه قضیه جدی شده. دکتر گفت باید عمل بشی .کورتاژ فقط قبل از روز 14  انجام میشه چون اگه دیرتر بشه احتمال اشتباه و نازایی هست.در نتیجه بهتره که بلافاصله بعد از اتمام دوره پریود کورتاژ انجام بشه. برای 15 مهرماه وقت عمل دادند .روز 14 مهر باید میرفتم بیمارستان تا صبح روز 15 تو بخش ivf عمل بشم و اگه همه چیز نرمال بود روز 16 مرخص بشم.البته نمونه برداری که تو اطاق عمل انجام میشه 10 روز بعد پاتولوژِی جواب میده که در صورت سلامت بلافاصله در دوره بعدی باید iui بشم. دکتر آزموده دکتر خودم روزهای دوشنبه همیشه بیمارستان هست . بنابراین خودش عمل کرد. چون اولین بارم بود که بیمارستان میرفتم با خودم گفتم لب تاپ هم برده بودم تا اگه حوصلم سر رفت ...
5 آذر 1392

هیدروسونو یا سونوگرافی آبی

وای چه تجربه تلخی امیدوارم سر کسی نیاد.من سال 89 برای عکس رنگی اقدام کردم .قبل از عکس همه میگفتن خیلی درد داره ولی واقعا درد زیادی نداشت یعنی در مقابل هیدروسونو تقریبا بی درد بود. چند وقت پیش که برای سونو رفته بودم یه خانومه برای هیدروسونو اومده بود. موقع سونو فقط جیغ و داد میکرد.یادمه به خودم گفتم این خانوم که برای یه سونو اینطوری جیغ میزنه ببین اگه عکس رنگی بندازه چی کار میکنه. کاش پیداش میکردم ازش حلالیت میخواستم اون روز کذایی رفتم بیمارستان فکر کنم روز 14 پری بود. اولش فرستادن که سوند و دستکش و سرم رو از داروخانه بخرم، همراه وسایلم یه آمپول هیوسین هم بود که همونجا واسم زدن.بعدش که رفتم رو تخت دراز کشیدم اولش سوند رو وارد رحم کر...
5 آذر 1392

iui

 دکتر آب پاکی رو ریخت رو دستم " خانم شما باید iui بشی " امروز روز 3 پری هست . دکتر میگه ضخامت آندومتر شما زیاده برو ماه دیگه بیا. احتمالا استروژن شما بالاست. ماه بعدش دوباره روز سوم رفتم.بازهم ضخامت اندومترم زیاده این دفعه دکتر میگه احتمالا باید کورتاژ کنی . گفت هفته دیگه بیا برای هیدروسونو.
5 آذر 1392

اولین تشخیص

سال 92 عزمم رو جزم کردم برای باردار شدن.جواب ازمایش رو بردم دکتر . اولین تشخیص این بود که احتمالا پرکاری تیروئید دارم . بنابراین یه مشاوره دکتر غدد لازم بود. دکتر خمسه متخصص غدد یه پزشک جوون ولی با تجربه . شماره و ادرسش رو از همکارم گرفتم. مطب تو خیابان قائم مقام هست .یه مطب با 2 تا منشی. بعد از تماس و معرفی، منشی گفت مریض های دکتر زیاد هستن بنابراین اگر عجله دارین باید بین مریض ها صبر کنین و برین تو .خوب من هم همین کار رو کردم ساعت 5 مطب بودم . خدار روشکر مریض کم بود.دکتر بعد از معاینه گلوم و دیدن ازمایشها اعلام کرد مشکلی تو تیروئید نیستو میتونم با خیال راحت اقدام به باداری کنم. بعدش یه گواهی برای دکتر زنان داد که مشکل تیروئید ندارم. ...
5 آذر 1392